کنسولگری افغانستان در مشهد: ما و مهاجران افغانستانی دعاگوی دولتمردان ایران هستیم طالبان: با بیم و امید سرنوشت هلیکوپتر حامل رئیس‌جمهور ایران را دنبال می‌کنیم سازمان ملل: تغییرات اقلیمی اثرات ویرانگری بر مردم افغانستان دارند هشدار در رابطه با خطر وقوع سیل در ۱۲ ولایت افغانستان (۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳) قربانیان سیل در افغانستان به ۴۰۰ نفر رسید (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) تلفات حمله به گردشگران خارجی در بامیان به شش تن افزایش یافت هشدارها درباره خطر فروریختن منار جام در ولایت غور افغانستان پس از وقوع سیل هشدار درباره وقوع سیل در ۱۶ ولایت افغانستان سخنگوی وزارت خارجه اقدام تروریستی بامیان را محکوم کرد افغانستان ششمین کشور آسیب‌پذیر جهان در برابر تغییرات اقلیمی سد سلما در هرات پر شد | هشدار درباره وقوع سیل در هرات سیل در ولایت غور افغانستان جان ۵۰ نفر را گرفت + فیلم و عکس غربت ناشران افغانستانی در جشن کتاب ایران در حمله افراد مسلح ناشناس ۴ گردشگر خارجی در بامیان کشته شدند هشدار کاظمی قمی به اروپا | تداوم بحران در افغانستان گریبانگیر شما خواهد شد ویدئو | سیل در بغلان افغانستان به روایت تصویر هلال احمر از ارسال اقلام امدادی به مناطق سیل‌زده افغانستان خبرداد آغاز موج جدید بارندگی و احتمال وقوع سیلاب در افغانستان از جمعه (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) بار تغییرات اقلیمی بر دوش مردم غریب افغانستان هلال‌احمر افغانستان از ایران برای کمک به سیل‌زدگان بغلان درخواست کمک کرد
سرخط خبرها

در نسبت حکمت و داستان

  • کد خبر: ۶۷۴۱۳
  • ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۶
در نسبت حکمت و داستان
محمدکاظم کاظمی‌- ‌شاعر و نویسنده افغانستانی

نمی‌دانم کدام‌یک از بزرگان در کتابی نوشته بود که درباره صفت «حکیم» به فردوسی اجحاف شده است، از این نظر که این صفت را به شمار زیادی از شاعران دیگر هم اطلاق کرده‌اند که شعرشان بهره‌ای از حکمت ندارد؛ از «حکیم عنصری» بگیر تا «حکیم انوری».

در واقع باید این صفت را به شاعرانی اطلاق کرد که جان‌مایه اصلی شعرشان خردورزی است؛ هم حکمت نظری (یعنی عقاید) در آثارشان جلوه دارد و هم حکمت عملی یا اخلاق. کسانی مثل ناصرخسرو و فردوسی. در کار این دو شاعر در واقع بیشتر «عقل» است که سیطره می‌یابد تا «نقل».

البته این حکمت‌ها در آثار شاعران دیگر زبان فارسی هم جلوه دارد. منظومه مخزن‌الاسرار نظامی‌گنجوی درواقع منبع دانش و حکمت این شاعر است، ولی تفاوت مهم نظامی و فردوسی در این است که در شعر نظامی، بخش حکمت‌آمیز و بخش داستانی آثار او از هم جدا می‌شود. او در مخزن‌الاسرار یک حکیم است و در خسرو و شیرین یک شاعر داستان‌سرا. در شاهنامه فردوسی این حکمت در همه شاهنامه حضور و سیطره دارد و او حتی در قسمت‌های داستانی شاهنامه هم مسیر حکمت را می‌پیماید. شخصیت‌پردازی‌ها حکیمانه است، گفت‌وگوها حکیمانه است، رفتارها حکیمانه است و درمجموع از این داستان‌ها، حتی داستان‌های حماسی و توصیف صحنه‌های جنگ هم ما درس‌های زندگی را می‌آموزیم.

در داستان رستم‌ و اسفندیار، پشوتن برادر اسفندیار یک فرد بسیار خردورز است و از همه رفتارهایش حکمت و اخلاق می‌بارد. درمقابل، گشتاسب شخصی است سبک‌سر و آزمند که فرزندش را به قربانگاه می‌فرستد. رفتارها و گفتارهای رستم در برابر اسفندیار سرشار از حکمت است و به این ترتیب با خواندن این داستان، ما بسیار آموزه‌های اخلاقی و انسانی از آن می‌گیریم که شاید با خواندن یک منظومه حکمت‌آمیز از یک شاعر دیگر به دست نیاوریم. همین‌طور است در دیگر داستان‌های شاهنامه.

حالا می‌خواهم به این اشاره کنم که اینکه ما بخش‌های حکمت‌آمیز و بخش‌های داستانی یا حماسی شاهنامه را از هم جدا کنیم هم خالی از تسامحی نیست. شاید درباره نظامی بشود چنین کرد، ولی در شاهنامه این حکمت در همه اثر پخش شده است. اتفاقا به نظر من این شکل کار بهتر است از اینکه شاعر در مقدمه داستان‌ها فصلی در حکمت و اخلاق بگوید و بعد وارد داستان شود و دیگر آن داستان از آن آموزه‌ها بی‌بهره باشد.

حالا با این وصف به نظر من قسمت داستانی شاهنامه برای ما ارجحیت دارد. چون در آنجا این حکمت نه به‌صورت مستقیم و موعظه‌وار، بلکه در قالب گفت‌وگوهای میان شخصیت‌ها، در صحنه‌آرایی‌ها و در توصیف کنش‌ها و رفتارهای اشخاص است که خود را نشان می‌دهد و طبیعتا تأثیر غیرمستقیم بیشتری دارد. شبیه تأثیر یک فیلم سینمایی حکیمانه و پرمعنی نسبت به یک سخنرانی حکیمانه.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->